دریچه های تاریک قلبم را میگشایم
ایا درد
این درد غربت از ان خارج خواهد شد؟؟
اه نفس در سینه ام به تنگ امده است.
و من میدانم انچه در قلبم باز خواهد ماند
تنها
اه سرد تنهائیست
و انگاه که شب فرا میرسد
نگاه خیره خسته من است که به روی دربی بسته قفل شده است
و من مانده ام و .........سیاهی شب
نظرات شما عزیزان:
|